کد مطلب:95259 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:156
در خطبه «شقشقیه» پس از آنكه ماجراهای غم انگیز سیاسی گذشته را شرح می دهد، بدانجا می رسد كه مردم پس از قتل عثمان به سوی او هجوم آوردند و با اصرار و ابرام از او می خواستند كه زمامداری مسلمین را بپذیرد و او پس از آن ماجراهای دردناك گذشته و با خرابی اوضاع حاضر دیگر مایل نبود این مسؤولیت سنگین را بپذیرد، اما به حكم اینكه اگر نمی پذیرفت حقیقت لوث شده بود و گفته می شد علی از اول علاقه ای به این كار نداشت و برای این مسائل اهمیتی قائل نیست، و به حكم اینكه اسلام اجازه نمی دهد كه آنجا كه اجتماع به دو طبقه ستمگر و ستمكش، یكی پرخور ناراحت از پرخوری، و دیگری گرسنه ناراحت از گرسنگی، تقسیم می شود، دست روی دست بگذارد و تماشاچی صحنه باشد، این وظیفه سنگین را برعهده گرفت: «لولا حضور الحاضر و قیام الحجة بوجود الناصر و ما اخذ الله علی العلماء ان لا یقاروا علی كظة ظالم و لا سغب مظلوم لالقیت حبلها علی غاربها و لسقیت آخرها بكأس اولها».[1]. اگر آن اجتماع عظیم نبود و اگر تمام شدن حجت و بسته شدن راه عذر بر من نبود و اگر پیمان خدا از [صفحه 131] دانشمندان نبود كه در مقابل پرخوری ستمگر و گرسنگی ستمكش ساكت ننشینند و دست روی دست نگذارند، همانا افسار خلافت را روی شانه اش می انداختم و مانند روز اول كنار می نشستم.
علی علیه السلام عدالت را یك تكلیف و وظیفه الهی، بلكه یك ناموس الهی می داند، هرگز روا نمی شمارد كه یك مسلمان آگاه به تعلیمات اسلامی، تماشاچی صحنه های تبعیض و بی عدالتی باشد.
صفحه 131.